باغ
عصر جمعه تصمیم گرفتیم که با با چند تا از جوونای فامیل به باغ بریم و شب بمونیم اول تصمیم گرفتیم بچه ها را نبریم چون خیلی سرد بود اما از اونجایی که تو عاشق باغ رفتنی اونم با دوستات دلم نیومد که نبرمت و رفتیم که خیلی بهمون خوش گذشت شما هم که پا به پای م اتا ساعت 4 صبح بیدار بودی و فرداش هم کلی با علی و شایان خوش گذروندید و برای اولین بار اصلا با هم دعوا نکردید که البته علتش رو زود فهمیدیم آخه مبینا نبود ....
اینم یه عکس سه نفره از شما
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی