ایلیاایلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

ایلیا همه زندگی ام...

ایلیای مصدوم

1392/3/8 12:38
نویسنده : مامان ایلیا
156 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجک من اومدم تا از شیطونی هات و بلاهایی که سرت اومد بنویسم اون هفته (روز مادر) من تو را آوردم عکاسی و عمه جونت هم علی را آورد.داشتین با هم بازی می کردینخجالت که به خاطر اسباب بازی که علی گفته بود پای تو بهش  خورده و تو هم زیر بار نمی رفتی دعواتون شدتعجب و تو هم داد زدی و داشتی شکایت علی رو به من میکردی که علی یه سیلی به صورتت زد (یادت باشه بزرگ شدی تلافی کنیمتفکر) و تو هم از کوره در رفتی و به علی حمله کردی که علی با ناخوناش گوشه چشمت رو کند و زخم شدگریه دلت میخواست علی رو بکشی و علی هم ترسیده بود و منم تو رو بردم خونه و کلی گریه و نقشه واسه علی کشیدی که البته بعدش همه رو یادت رفت . این ماجرا گذشت وساعت 1 نیمه شب دوست بابا جون قرار بود بیاد خونشون که نیومد(جریانش مفصله ) و تو هم داشتی ورجه وورجه می کردی که سرت خورد به شیشه میز مادر جون اینا و شکستناراحت و من و بابایی بردیمت بیمارستان و دکتر سرت رو بخیه کرد و تو هم ذوق میکردینگران و همش می خواستی خودت رو تو ایینه ببینی . خلاصه این اتفاقات به خیر گذشت و متتا دو روز می ترسیدم به مامان جون اینا بگم......استرسنگران

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)